«از مشروطهخواهی تا ترور»
۱۳۸۸ اسفند۲۰
بیستم اسفندماه برابر با سالروز کشتهشدن احمد کسروی تاریخنویس، زبانشناس و پژوهشگر برجسته ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۹ خورشیدی به دنیا آمد. از مهمترین آثار کسروی دو کتاب تاریخ مشروطهی ایران و تاریخ هجدهسالهی آذربایجان مربوط به تاریخ جنبش مشروطهخواهی ایران است و هنوز نیز در همه جا به آنها استناد میشود. کسروی در بیست اسفند سال ۱۳۲۴ در سن ۵۵ سالگی درگذشت.
سیداحمد کسروی تبریزی در روز چهارشنبه ۸ مهر سال ۱۲۶۹ خورشیدی در محله حکمآباد در شهر تبریز و در یک خانواده روحانی به دنیا آمد.اجدادش همه روحانی بودند اما پدرش حاجی میرقاسم، از روحانیت دوری گزیده و به بازرگانی پرداخته بود.احمد فارسی و قرآن و مقدمات عربی را در مکتب آموخت و دوازده ساله بود که پدرش درگذشت و او ناگزیر مجبور به ترک مکتب شد.مدتی به کار قالیبافی مشغول شد اما بعد از دو سال بنا به وصیت پدر به مدرسه دینی بازگشت. کسروی نخستینبار در همین مدرسه با شیخمحمد خیابانی فعال سیاسی انقلاب مشروطه که در آن زمان تدریس «هیت بطلمیوسی» میکرد، آشناشد.
در سال ۱۲۸۵ و همزمان با آغاز جنبش مشروطه در تبریز کسروی نخستین بار با نام مشروطه برخوردکرد و به گفته خود از همان آغاز به آن دلبست. پس از غلبه مشروطهخواهان تبریز رو به آرامش برداشت و کسروی دوباره به درسخواندن پرداخت. پس از دو سال درس خواندن سرانجام وی به درجه ملایی رسید.
در تابستان سال ۱۲۸۹ کسروی به بیماری تیفوس دچارشد. براثر این بیماری وی گرفتار یک ناتوانی پیوستهای شد که همواره با مشکلات فراوان همراه بود، ابتدا کمخون شد و چشمهایش کمسوگردید و دندانهایش رو به پوسیدنگذاشت، موهایش نیز اندکاندک سپید شد و به بدگواری(سوء هاضمه) دچارشد.
پس از دو سال وضعیتش رو به بهبودی رفت. بنا به گفته خود کسروی، نزدیکانش وی را به زور به امام جماعت مسجدی منتسب کردند.
در سال ۱۲۹۳، جنگ جهانی آغاز گردید و آذربایجان میدان جنگ شد. احمد برای اینکه زبان انگلیسی یاد گیرد، سال بعد به آموزگاری زبان عربی وارد مدرسه آمریکایی شد، و در همان مدرسه، برای یاد دادن عربی به شاگردان، کتاب النجمهالدریه را در دو جلد نوشت که سالها در دبیرستانهای تبریز از روی آن درس میخواندند و هم در آن مدرسه بود که زبان انگلیسی و اسپرانتو را فراگرفت.
در تیرماه ۱۲۹۵، برای اینکه، به گفته خود، از شر «معاندان» برهد و در یکی از شهرهای قفقاز به کار پردازد، به روسیه رفت، اما چون در قفقاز کار به دست نیاورد از راه عشقآباد به مشهد رفت و از مشهد به باکو و تفلیس بازگشت و در تفلیس به وسیله اسماعیل حقی با آزادیخواهان قفقاز آشنا شد و بعد به تبریز آمد و باز در مدرسه آمریکایی مشغول تعلیم و تعلم شد. در این هنگام بود که خیابانی و سایر آزادیخواهان تبریز به کار و کوشش برخاسته بودند.
کسروی نیز به جمع دموکراتها پیوسته و در جلسات «تجدد» حضور مییافت؛ وی همچنین در مدرسه متوسطه تبریز، که تازه گشایش یافته بود، درس عربی میداد.
سال ۱۲۹۷ فرا رسید. عثمانیان، که به تبریز راه یافته بودند، خیابانی و نوبری و چند تن دیگر از آزادیخواهان تبریز را دستگیر و تبعید کردند و حزب اتحاد اسلام و روزنامه ترکی پدید آوردند. ولی، چون جنگ به شکست آلمان و همدستان او پایان یافت و عثمانیان از تبریز رفتند، کسروی با جلیل اردبیلی حزب دموکرات و جلسات تجدد را برپا کرد. در این میان، خیابانی از تبعید بازگشت و انتخابات مجلس چهارم در تیرماه سال ۱۲۹۸ آغاز شد و کار کسروی و یاران او با خیابانی به دودستگی کشید و کسروی و همراهان او به «انتقادیون» معروف شدند.
روز سهشنبه ۱۷ فروردین ۱۲۹۹، دموکراتها در تبریز قیام کردند و کسروی ناچار به تهران آمد. در تهران، چندی در دبیرستان ثروت درس عربی میداد، تا قیام تبریز برافتاد و خیابانی به دست مخبرالسلطنه هدایت کشته شد.
پس از این رویدادها کسروی مدتی بیکار بود. در این زمان به نگارش آذری یا زبان باستانی آذربایجان پرداخت و آن را به چاپ رساند و این زمانی بود که کشاکش پانترکیسم به تازگی رونقیگرفته بود. این کتاب سبب نامآوری کسروی در میان انجمنهای دانشی زمان گردید. در این زمان شرقشناس روس چایگین با کسروی دیدار کرد و سر دنیسن راس آن را به انگلیسی برگرداند. از این پس کسروی در چندین انجمن پژوهشی انگلیسی و آمریکایی عضوشد. در همین هنگام تاریخ پانصد ساله خوزستان را نیز به پایان رساند. همچنین پژوهشی درباره سید نبودن صفویان نمود و میوهاش را در روزنامه آینده نوشت که در آن زمان سر و صدای بسیاری به پا کرد. همچنین به پژوهش درباره گویشهای گوناگون ایرانی پرداخت.
در همین هنگام (۱۳۰۴) هم بود که دودمان قاجار برچیده شد و دودمان پهلوی جای آن را گرفت.
از ۱۳۰۵ کسروی بازرس عدلیه شد ولی تنها در جایگاه داور یک بار به قم رفت زیرا که در این زمان علیاکبر داور وزیر عدلیه شد و عدلیه پیشین را برچید. پس کسروی باز زمانی بیکار شد و در این زمان باز به خواندن و پژوهش پرداخت و این بار پیشینه شیر و خورشید را پژوهید.
در فروردین ۱۳۰۶ کلاسی برای آموزاندن زبان پهلوی به آموزگاری هرتسفلد در تهران برگذارشد که کسروی یکی از شاگردان آنجا بود. در این زمان داور او را برای کار در عدلیه تازه خواست و از او خواست تا عبا و عمامه را کنار بگذارد که کسروی همان زمان این پوشش را کنار گذاشت و پوشش رواجدار آنروز را برگزید. از این پس او مدعیالعموم تهران شد. در این زمان میانه داور و کسروی به هم خورد.
چندی پس از آن کسروی به ماموریتهایی در خراسان از سرگذراند،مرکز میخواست او را در خراسان نگهدارد که کسروی بیاجازه مرکز به تهران بازگشت و این کار داور را خشمگین ساخت. پس کسروی درخواست کنارهگیری از عدلیه را نمود و به وکالت پرداخت. در این زمان تیمورتاش که پشتیبان کسروی بود به وی پیشنهاد کرد که به حزب ایران نو بپیوندد که کسروی نپذیرفت. در این زمان قانون پوشش یکپارچه دادهشد و کسروی از نخستین کسانی بود که به پیشواز این قانون رفته و کلاه پهلوی برسرگذارد. در این زمان از کسی به نام بارون زبان ارمنی را در دو سال آموخت. در همان زمان به کارنامه اردشیر بابکان پرداخت.
در پاییز ۱۳۰۷ کسروی دوباره به قضاوت و اینبار در دادگاه جنایی پرداخت. چندی پس از آن تیمورتاش به کسروی پیشنهاد کرد که زیر پشتیبانی وی از وزارت فرهنگ مقرریای دریافتدارد و به جای آن به پژوهش درباره تاریخ و زبان بیشتر پردازد. ولی داور برونشد کسروی را از عدلیه نپذیرفت و با افزایش جایگاه او وی را به ریاست محاکم گمارد. در این زمان کسروی به نگارش شهریاران گمنام پرداخت. چندی پس از آن هم کسروی برای داوری به اراک سفری کرد. پس از مدتی دوباره به تهران بازگشت و در کاخ دادگستری مشغول شد.
سرانجام احمد کسروی روز بیستم اسفند سال ۱۳۲۴ در کاخ دادگستری تهران توسط فداییان اسلام به دلیل آنچه که این گروه الحاد و ارتداد میخواندند با ضربات متعدد چاقو توسط افرادگروه نواب صفوی به قتل رسید. پس از ترورناموفق اول کسروی توسط نواب صفوی و مخفی شدن اعضای فداییان اسلام، سید حسین امامی مخفیانه به محافل کسروی راه یافت و به گفتهی خود در آنجا شاهد بود که کسروی به فعالیتهای ضد شیعی خود ادامه میدهد.
نواب صفوی طوماری تنظیم کرد و خواستار محاکمه کسروی به جرم توهین به مقدسات اسلامی شد.
از آنجا که این گروه به حکومت پهلوی معتقد نبوند تصمیم به ترور او گرفتند.
در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ سیدعلیمحمد امامی و سیدحسین امامی به همراه نه نفر دیگر از فداییان اسلام کسروی را در کاخ دادگستری ترور کرده و او را به همراه منشیاش حدادپور به طرز فجیعی به قتل رساندند.
گفتنی است آثار وی هم پیش و هم پس از انقلاب اسلامی در ایران از کتب ممنوعه به شمار میرود.
منابع
وبسایت رسمی احمد کسروی
دانشنامه ویکی پدیا
براي دانلود مجموعه کتب ان شهيد راه انديشه به اينجا برويد
No comments:
Post a Comment