بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
در ميان آنها کسانى هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان مىگردانند که گمان کنيد (آنچه را مىخوانند،) از کتاب (خدا) است؛در حالى که از کتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مىگويند: «آن از طرف خداست!» با اينکه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مىبندند در حالى که مىدانند!
موضوع مقاله زیر در خصوص یک کتاب است کتابی که ملای نویسنده اش شیخ عباس قمی و نامش را هم مفاتیح الجنان گذارده اند ! در اول این کتاب ، چند سوره از قرآن آورده شده ، و در حاشیة آنها ثوابهای اغراقآمیزی آورده که بطلان آنها بر هر عاقل خبیری روشن است، مثل آنکه میگوید: «سورة یس به صاحبش میرساند خیر دنیا و آخرت را، و دفع میکند از او بلای دنیا و آخرت را، و دفع میکند هر شری را، و روا میکند هر حاجتی را»، و اینها یقیناً دروغ است، زیرا رسول خدا و بسیاری از اصحابش او سورة یس را خواندند ولی شرور از آنان دفع نشد. و یا مینویسند: «هر که بشنود جهت او باشد هزار نور و هزار یقین»، در حالی که اگر یقین به آخرت را میگوید که یک یقین کافی است. و یا مینویسد «هر که در قبرستان سورة یس بخواند خدای عزوجل عذاب اموات را تخفیف دهد و از هر آفتی محفوظ است، و اگر بمیرد داخل بهشت شود».
اینها اخباری است غلوآمیز و ناشی از اوهام و غفلت راویان کذاب و همچنین مولف کتاب است . و یا مینویسد: «سورة الرحمن میآید از نزد خدای عزوجل و میایستد، نزد خدای تعالی در جائی که نزدیکتر از آن نیست بخدای تعالی». جناب قمی فکر نکرده که میآید از نزد خدا و میایستد نزد خدا معنی ندارد و یا مینویسد: «هر کس روز بخواند و بمیرد شهید مرده است، و هر کس شب بخواند و بمیرد شهید مرده است». باید گفت: پس دیگر میدان جهاد و آلات حرب لازم نیست. و گوید: «هر کس شیعه باشد و در نماز شب جمعه سورة جمعه و سبح اسم ربک بخواند و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین بخواند گویا عمل رسول خدا را بجا آورده، و جزای او بهشت است». طبق این خبر ارزش عمل رسول خدا مطابق است با تنها رو خوانی بدون تعقل دو عدد سوره و باز نوشته که: «النبأ العظیم» هم ولایت است، و هم علی است، در صورتی که خود علی در دعاهای خود در صحیفة علویه میگوید: «من ایمان آوردهام به "نبأعظیم" که قیامت باشد». و در خود در سورة "عم یتساءلون" خدا بیان کرده که نبأ عظیم، خبر روز قیامت است. و عبارت صحیفة علویه در دعای روز دوشنبه این است: «الحمد لله الذی هدانی بالإسلام وأکرمنی بالإیمان وبصرنی فی الدین وعرفنی الحق الذی عنه یؤفکون والنبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون». معلوم میشود نویسندة مفاتیح از کلام منتسب به علی مطلع نبوده است، و در فضیلت سورة قدر نوشته که: «هر کس در نماز بخواند از جانب خدا به او ندا شود که گناهان گذشتة تو را خدا آمرزید، عمل را از سر گیر». یعنی: دو مرتبه جنایات را از سر گیر. من نمیدانم چرا نویسندگان این اخبار و خوانندگان آن فکر خود را بکار نیرداختهاند و ندانستهاند که این اخبار ضد قرآن و قانون إلهی است که فرموده: « هر كس هموزن ذرّهاى كار خير انجام دهد آن را مىبيند!. و هر كس هموزن ذرّهاى كار بد كرده آن را مىبيند!». «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» (الزلزلة: 7- 8). و یا «هر کس در گرو اعمال خود است».«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ». [المدثر: (38)].
اینها اخباری است غلوآمیز و ناشی از اوهام و غفلت راویان کذاب و همچنین مولف کتاب است . و یا مینویسد: «سورة الرحمن میآید از نزد خدای عزوجل و میایستد، نزد خدای تعالی در جائی که نزدیکتر از آن نیست بخدای تعالی». جناب قمی فکر نکرده که میآید از نزد خدا و میایستد نزد خدا معنی ندارد و یا مینویسد: «هر کس روز بخواند و بمیرد شهید مرده است، و هر کس شب بخواند و بمیرد شهید مرده است». باید گفت: پس دیگر میدان جهاد و آلات حرب لازم نیست. و گوید: «هر کس شیعه باشد و در نماز شب جمعه سورة جمعه و سبح اسم ربک بخواند و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین بخواند گویا عمل رسول خدا را بجا آورده، و جزای او بهشت است». طبق این خبر ارزش عمل رسول خدا مطابق است با تنها رو خوانی بدون تعقل دو عدد سوره و باز نوشته که: «النبأ العظیم» هم ولایت است، و هم علی است، در صورتی که خود علی در دعاهای خود در صحیفة علویه میگوید: «من ایمان آوردهام به "نبأعظیم" که قیامت باشد». و در خود در سورة "عم یتساءلون" خدا بیان کرده که نبأ عظیم، خبر روز قیامت است. و عبارت صحیفة علویه در دعای روز دوشنبه این است: «الحمد لله الذی هدانی بالإسلام وأکرمنی بالإیمان وبصرنی فی الدین وعرفنی الحق الذی عنه یؤفکون والنبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون». معلوم میشود نویسندة مفاتیح از کلام منتسب به علی مطلع نبوده است، و در فضیلت سورة قدر نوشته که: «هر کس در نماز بخواند از جانب خدا به او ندا شود که گناهان گذشتة تو را خدا آمرزید، عمل را از سر گیر». یعنی: دو مرتبه جنایات را از سر گیر. من نمیدانم چرا نویسندگان این اخبار و خوانندگان آن فکر خود را بکار نیرداختهاند و ندانستهاند که این اخبار ضد قرآن و قانون إلهی است که فرموده: « هر كس هموزن ذرّهاى كار خير انجام دهد آن را مىبيند!. و هر كس هموزن ذرّهاى كار بد كرده آن را مىبيند!». «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» (الزلزلة: 7- 8). و یا «هر کس در گرو اعمال خود است».«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ». [المدثر: (38)].
در (ص 29) همین کتاب نقل نموده که: «هر که معصیت خدا را در شب جمعه ترک کند حق تعالی گناهان گذشتة او را بیامرزد». در حالی که قرآن فرموده: « نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل کتاب است، هر کس بدکاری کند به آن جزا داده شود، و جز خدا هیچ یار و یاوری برای خود نخواهد یافت»« لَيْسَ بِأَمَانِيِّکُمْ وَلاَ أَمَانِيِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَلاَ يَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَلاَ نَصِيراً » (نساء: 123) حال خواننده مختار است کلام خدا را قبول کند یا روایت سراسر کذب مفاتیح را. در (ص 31) نقل کرده که «هر کس در هر شب جمعه سورة بنی اسرائیل را بخواند، نمیرد تا به خدمت قائم برسد». و این خبر از صادق نقل شده، در صورتی که به عقیده خودشان در زمان او ، امام قائمی نبوده جز خودش. و نیز در همان صفحه برای خواندن سورة ص ثوابهائی نقل کرده که ضد عقل و قرآن است، و گوید: «هر که سورة الم سجده را در هر شب جمعه بخواند خدا او را بر اعمال او حساب نکند». و این ضد آیة 6 سورة اعراف است که فرموده: «البته از تمام مردمی که رسول برایشان فرستاده سؤال میکنیم، و البته از خود انبیا و پیامبران مرسل (نیز) سؤال خواهیم کرد»« فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ » (اعراف: 6)
وقتی خدا پیامبران را مسئول میداند چگونه هر کس سورهای بخواند مسئول حساب و کتاب خدا نباشد؟!! در اعمال روز جمعه (ص 37) روایت کرده که هر کس سه انار بخورد تا صد و بیست روز وسوسة شیطان از او دور گردد و معصیت خدا نکند و داخل بهشت شود ! و در (ص 39) نمازی را روایت کرده که اگر از آن فارغ شدی میان تو و خدا گناهی نمیماند." که البته این دستور برای جری کردن گنهکاران خوب است. و در (ص 40) میگوید: از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر متولد شده است. بنابراین، هر کس گناهی کرد این نماز را میخواند و معصوم میشود. و پس از نماز دعایی از قول علی آورده که جملات آن بر خلاف عقل و شرع است، از آن جمله میگوید:: «اللهم بمحمد ولیی وبعلی ولیی وبالائمة الراشدین». راوی جعال آن قدر نفهمیده که علی نمیگوید: بعلی ولیی، و ائمة راشدین، آنها هرگز خدا را به خودشان قسم ندادهاند. چقدر نادان است آنکه خدا را قسم بدهد به خودش. باید گفت: چه قدر مغرورکننده است اگر بگوئیم: هر که این نماز را با این کلمات زشت بخواند تمام گناهانش آمرزیده شود و گوید: گناهان گذشته و آیندة او آمرزیده شود! باید گفت: از راویان نادان کم سواد بهتر از این چیزها توقع نیست.
از همه بدتر و رسواتر در نمازی که به نام صاحب الزمان است و در دعائی که موجب کفر و شرک و ضد قرآن است آورده که : «یا محمد یا علی یا علی یا محمد أکفیانی فإنکما کافیای یا محمد یا علی یا یا علی یا محمد انصرانی فإنکما ناصرای، یا محمد یا علی یا علی یا محمد احفظانی فإنکما حافظای یا مولای یا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث أدرکنی أدرکنی أدرکنی» تا آخر. در این دعا: اولاً، غیر خدا را خوانده که شرک و ضد دهها آیات قرآن است که از آن جمله در سورة جن فرموده:
«فَلا تَدْعُو مَعَ اللَّهِ أَحَداً» (الجـن: 18).
«احدی را با خدا نخوانید»
« قُلْ إِنَّمَا أَدْعُوا رَبِّي وَلاَ أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً » (جن: 20).
«بگو: (ای محمد!) فقط پروردگارم را میخوانم و احدی را شریک او نمیکنم»
و در سورة احقاف آیة 5- 6 فرموده:
« وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُوا مِن دُونِ اللَّهِ مَن لاَ يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَکَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِينَ (احقاف: 5-6)
«و کیست گمراهتر از آنکه غیر خدا را میخواند کسی را میخواند که اجابت او نمیکند تا قیامت، و آنان از دعای ایشان آگاه نیستند. و چون مردم در قیامت محشور شوند آنان برای ایشان دشمنند، و بعبادت ایشان کافر و منکر بودهاند».
و آیات دیگر که خواندن و حاضر و ناظر و سمیع و بصیر دانستن غیرخدا را در همه جا شرک شمرده است. و به اضافه، نویسنده هر یک از محمدو علی را یک مرتبه مقدم داشته و مرتبة دیگر مؤخرکه به ایشان برنخورد و گله نکنند که محمد بگوید: چرا نام مرا مقدم نداشتی؟!! و یا علی بگوید: چرا نام مرا مؤخر داشتی؟!!! و لذا در تقدیم و تأخیر مکرر کرده که جای گله نباشد !!! و بعد گوید: شما دو نفر مرا کفایت کنید. آیا این صاحب الزمان شما قرآن نخوانده که سورة زمر آیة 36 میفرماید:
« أَلَيْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ » (زمر: 36)
«آيا خدا كفايتكننده بندهاش نيست؟».
و در آیات دیگر فرموده:
« وَكَفَى بِالله حَسِيباً » و «وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيراً» (نساء آیه ی 6 و 45).
«خداوند حسابرسى را كافى است». «و كافى است كه خدا ياورِ [شما] باشد».
خدا فرموده: من برای نصرت و سرپرستی و حساب و سایر امور کافی هستم، ولی این ها میگویند: ای محمد و علی شما دوتا ما را کفایت و یاری و نصرت دهید. در حالی که محمد و سایر پیامبران از دنیا بیخبر و در عالم دیگر بدون خوف و حزن و تکلیف ساکن میباشند و جز رضای خدا به چیزی توجه ندارند. اما این دعا سازان از دین بیخبر، دعا ساختهاند که ای محمد و علی «احفظانی»، یعنی مرا حفظ کنید، آیا اینها آیات قرآن را نخوانده که خدا در سورة هود آیة 57 فرموده:
« إِنَّ رَبِّي عَلَي کُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ » (هود: 57)
«پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است».
و در سورة نساء آیة 80 فرموده:
« فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً » (نساء: 80)
«ما تو را بر آنان نگاهبان نفرستادهايم».
و در سورة انعام آیة 107 فرموده:
« وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً » (انعام: 107)
«و نگردانيديم ترا بر ايشان نگاهبان».
و آیات دیگر که خدا به رسول خود میگوید: تو حافظ دیگران نیستی، ما تو را حافظ و نگهبان قرار ندادیم" آیا مدعیان علم و حدیث چرا اینقدر باید خرافی و از قرآن بیخبر باشند تا خود به شرک وارد شوند و ملت را هم دعوت به شرک سازند. آیا آن کسی که به صاحب الزمان خیالی میگوید: الغوث و یا أدرکنی و یا به فریادم برس، فکر نکرده که غیرخدا فریادرس نیست. آیا رسول خدا و سایر انبیاء کجا خود را فریادرس مردم خواندهاند آن هم پس از وفاتشان.
در (ص 49) در اعمال روز جمعه نوشته که: «هر کس بعد از نماز صبح یا ظهر فلان صلوات را بفرستد تا یک سال گناهی بر او نوشته نشود». خوبست تمام اراذل و اوباش و فاسق و ستمگران به این حدیث عمل کنند و سالی یک مرتبه این دو کلمه را بگویند که دیگر گناهی بر آنان نوشته نشود و در دنیا بیبند و بار، و در آخرت وارد بهشت شوند!! و در (ص 51) گوید: روز جمعه است که امام عصر زمین را از لوث شرک و کفر پاک میکند" و این مخالف آیات قرآن است که فرموده:
«وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ». (المائدة: 64).
«و ما تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكندهايم».
که آیات بسیاری در قرآن دلالت دارد که تا روز قیامت کفر و شرک بین بشر وجود خواهد داشت، و کفار از بین نمیروند. و در (ص 52) نقل کرده صلواتی را از مهدی که میتوان گفت بسیاری از خرافات و موهومات ضد قرآنی و ضد عقل را در آن جمع کردهاند. مانند اینکه در وصف رسول خدا میگوید: «المفوض إلیه دین الله»، یعنی: دین خود را واگذار به او کرده که هر چه خواست در دین بگوید و یا عمل کند." و این باطل محض است، زیرا در قران می خوانیم که وقتی رسول خدا یک چیز را بر خود حرام کرد، خدا در سورة تحریم به او عتاب کرده که:« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ ( 1) " و اگراین تفویض راست بود دیگر آن عتاب معنی نداشت. و نیز چون گروهی از منافقین برای عدم حضور به جهاد معتذر به عذرها شدند و رسول خدا بدون تحقیق به ایشان اذن داد. حق تعالی او را مورد عتاب قرار داده که:«عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ».«خداوند تو را ببخشد! چرا به آنها اجازه دادى؟!».و لذا خدا در سورة مائده به او میگوید: «و هر كس كه به آنچه خداوند نازل كرده است حكم نكند، اينانند كه كافرند»« وَمَن لَمْ يَحْکُم بِمَا أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ » (مائده:44) و در آیة دیگر میگوید:«وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ»(الحاقه: 44- 46) «و اگر این پیامبر بعضی از گفتگوها را به ما نسبت میداد. او را بقدرت و شدت گرفته بودیم سپس شاهرگش را بریده بودیم».
بنابراین، دین تنها از طرف خداست و محمد حق ندارد چیزی زیاد و یا کم نمایدو بعد حجت تراشی کرده و دوازده امام را حجت قرار داد، در حالی که خدا در سورة نساء آیه 165 میفرماید:
« رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» (نساء: 165)
«پيامبراني بشارت آور و هشدار دهنده [فرستاديم] تا پس از [آمدن] آنها براي مردم نزد خدا حجتي نباشد».
در آخر این دعا ، ائمه را «عروة الوثقی وحبل المتین وصراط المستقیم» خوانده است. با اینکه علی مکرر در نهج البلاغه میفرماید: «عروة الوثقی وحبل الله المتین قرآن است». و میفرماید: «من تابع دین و مطیع حبل الله میباشم» نه خود من حبل الله باشم ! و مگر علی در هر نماز عرض نمی کند: خدایا! ما را به صراط مستقیم هدایت نما، ولی این راوی گمراه میگوید: خود او ( علی ) صراط مستقیم است ! پس او که در نمازش میگفته: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» الفاتحة: (6). حتما داشته شوخی یا دروغ میگفته است؟!( نعوذ با الله از تهمت و غیبت ) و از بیسوادی و نادانی آنکه در آخر این دعا برای امام غایب خود دعا میکند که «اللهم صل علی ولیک وولاة عهدک والأئمة من ولده ومدفی أعمارهم وزد فی آجالهم وبلغهم أقصی آمالهم»، «خدایا! به والیان عهد خود و امامان از فرزندان او عمر زیاد بده، و در مدت عمرشان زیاد کن»، این راوی خیال کرده امامان همه از فرزندان مهدی بوده و همه زنده هستند، لذا برای ایشان از خدا طول عمر میخواهد !!! و بعد از خدا خواسته که مهدی را از دست جباران و ستمگران خلاص کند. اما کسی نبوده که به او بگوید: امام غایب شما مگر در دست ظالمین است تا خدا او را خلاص کند ؟!! آنها این همه بدعت در اسلام آوردهاند و بعد در کمال پرروئی و وقاحت فریاد بر می آورند که خدایا دین خود را تجدید کن، و آنچه از دین محو شده و از کتاب تبدیل شده احیا کن و آنچه تغییر داده شده اظهار کن که بدعتی نزد آن نباشد " این راوی دعا مانند آن دزدی است که خود چیزی را بدزدد و هی فریاد کند که : آی دزد ، آی دزد
No comments:
Post a Comment